بیکران

همنوایی معمولا شبانه ارکستر احساسات، با بوی دارچین و نعنا

انژکتور

انژکتور بانو و تمدن انژکتور را تنها پیران فرزانه و چروک صورت به یاد می آورند، باب آشنایی من و او نیز رویایی صادقه بیش نبود. سال های نوری پیش، سرزمینی بود ژیگولستان نام، از عجیب ترین و خارق العاده ترین مکان های خلقت. هر شهروندی، در طول زندگانی خود وظیفه ای می داشت بس مهم، می بایست سیاره ای خودساخته به چاه فرشتگان اندازد. چاه کوچکی که بعد ها منظومه خورشیدی شد سراسر شگفتی.

در این بوم دختی بود که انژکتور نام داشت، مادرش باستان شناسی خفن صفت بود و در باب تپه های باستانی کم زیر خاک و ماسه نرفته بود و در پایان دنیایش نیز در همان حرفه به زیر خاکی رفت که دیگر برگشت نداشت، گورش بود. او شهری دلبرانه به نام انژکتور یافت که بس شیفته و شیدای آن گشت و اسم غنچه کوچکش هم انژکتور گذاشت.به معنای شهر تراکتور های خاصه جمع آوری و توزیع عشق، دیاری که نخستین بذر شیدایی در آن به ثمر نشست و مردمانش مزرعه های پرورش مهر داشتند و با کبوترها محبت و عشق را سیاره به سیاره تکثیر می کردند.

و می دانید آن دخترک، چه ساخت؟ او قدم زنان به پیش خداوندگار رفت و گفت به مانند نامش، اجازه دهد چیزی خلق کند که توزیع عشق کند سپس کوشید و خورشید را که نور زندگی و عشق را بر تمامی منظومه می تاباند، بساخت.

 

+ انژکتور در واقع یک چیز برای تعمیر خودرو هست. :)

Sun girl shared by Her Vintage Studios on We Heart It

تمام مدت داشتم فکر می‌کردم که خدایا، انژکتور چی بود؟!

+بامزه بود. =) 

خودمم اولش نمیدونستم دقیقا با این کلمه چی میشه نوشت :)))
+ :))

میدونم کامنتم یکم زرد میشه ولی واقعا قشنگ و خلاقانه بود :)

چخبرا شیدا؟ چکار ها میکنی با مدرسه؟ زندگی؟ کتاب ها؟ =)

:))))
خب واقعیتا خیلی داره سخت میگذره، زیادی این چند هفته ارائه و امتحان داشتیم و یه جورایی مرده متحرکیم ولی خوبیش اینه دنیای کتابام رو به مدرسه نسپردم :) عاشق کتابخونه مدرسه مونم و میدونی تقریبا دیگه با بچه های کلاس جور شدم :) امیدوارم تو هم پر از احساسای خوب باشی :)

به به چه خوب و چه خوشحال شدم

آره منم روتین افتادم معلما همه عالی ضمن اینکه ماهم مثل مرده های متحرک هرروز امتحان داریم :(

خب خداروشکر ایشالا با همین فرمون تا آخر سال بریم جلو :)

:)))
این بدبختیه که کل زندگی منو تحت تاثیر خودش قرار داده و خیلی وقتا نمیتونم با این وسواسی که موقع درسا سرم میاد مقابله کنم :(
ایشالا! :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
گمگشته در شب پرستاره
گردشگر در سطر های کتاب
جستجوگر در دنیای بی انتهای فکر
غرق شده در سرزمین خیال
درک شده در کلمات سرشار ار احساس

و ما اشرفان مخلوقات، روح و فکر بیکران داریم، اگر در زندان بیهودگی ها حبسشان نکنیم :)

Designed By Erfan Powered by Bayan