- دوشنبه ۱۷ تیر ۹۸
آن رفیق ناباب .....
فکر کنم اینجور شخصیتی تو زندگی هر دومون هست ، یه دوستی داشتم که راضیم هیچکس دور و برم نباشه فقط اون برگرده ، یکساله و نیمه که نیست ، که کمرنگه، که من اولویتش نیستم ، که همه به جز من براش ارجحیت داشتن، میدونی از چی دلم خیلی می گیره که نمیدونم چرا رفت چرا یه دفعه یه تایم کمی برگشت و دوباره رفت ....
میدونی چیه من خیلی مغرورم، هیچوقت نرفتم بگم آخه .... ما ۴سال با هم مثل خواهر بودیم ، بهترین خاطراتمون با همه ... البته شاید فقط برای من .... بگذریم ... فکر نکنم دیگه برگرده اصلا فکر نکنم دیگه ببینمش ، آنقدر دوستش دارم که ..... به خدا بقیه دوستای دور و برم هم دیوونه شدن از دستم ، تک تک همه دارن میرن، آنقدر مغرور بودم که وقتی میخواستم برم سمتش یکی دیگه از بچه هامون میومد میگفت واقعا یعنی تو میخوای باز؟ کم شخصیتت رو له کرد کم ضایعت کرد ؟؟؟
اینطوری بود که من منصرف میشدم ،و این چرخه ادامه داشت ، یه روز صفر یه روز صد یه روز بی محلی یه روز طوری خوب بود که من میگفتم همه قبلیا به درک بزار خوب باشم شاید درست شد اما فردا می دیدم دوباره شدم یه احمق مهربون .......
هیچکس درکم نمیکنه......
در ضمن من همون edlen ویرگولم 😁😊
💚❤💚💙💜🧡💚❤💙💜
گردشگر در سطر های کتاب
جستجوگر در دنیای بی انتهای فکر
غرق شده در سرزمین خیال
درک شده در کلمات سرشار ار احساس
و ما اشرفان مخلوقات، روح و فکر بیکران داریم، اگر در زندان بیهودگی ها حبسشان نکنیم :)
-
هراس کف استخری
-
یک طلوع عمیقا معمولی دنیا و عمیقا مهم من
-
واقعی در مجازی ( در راستای روز وبلاگستان فارسی! )
-
Nice to meet you
-
روح سبز ویولنی
-
هات چاکلت، دانشگاهی نه چندان دور و چهار ضلعی نامتقارن
-
درد های سه جداره :|
-
این من هستم
-
بال هایی از 2750 تن نیترات آمونیوم، اشتباه و درناهای کاغذی
-
چرا درباره مبل های زرد راه راه سریال نمی سازند؟
-
ارديبهشت ۱۴۰۲ ( ۱ )
-
مرداد ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
اسفند ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
بهمن ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
آذر ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
آبان ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
مهر ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
شهریور ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
تیر ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
فروردين ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
اسفند ۱۳۹۸ ( ۸ )
-
دی ۱۳۹۸ ( ۳ )
-
آذر ۱۳۹۸ ( ۲ )
-
آبان ۱۳۹۸ ( ۲ )
-
مهر ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
شهریور ۱۳۹۸ ( ۱۳ )
-
مرداد ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
تیر ۱۳۹۸ ( ۸ )